مهندس سعید کرمی

نویسنده کتاب تصادف از آفرینش تا تکامل و بُعد X

مهندس سعید کرمی

نویسنده کتاب تصادف از آفرینش تا تکامل و بُعد X

 ... همانگونه که ذکر شد ما زندگی جدید را خود انتخاب می کنیم تا به تعادل هستی که در این جهان درک بسیار ضعیفی از آن داریم نزدیک ترشویم. اگرچه بارها تلنگرهای ناخودآگاه به ما مسیر درست را گوشزد می کند ولی متاسفانه آنقدر به ظواهر دلفریب زندگی دنیا دلبسته و وابسته هستیم که هر بار ندای وجدان خود را سرکوب می کنیم چون واقعیت تلخ و پذیرش آن سخت است. بله در حقیقت ما با انتخاب زندگی جدید خود را محکوم به پذیرش عواقب اعمال زندگی قبلی کرده تا به تعادل هستی نزدیک شویم اما باز هم دلربایی های جهان دامها برای ما پهن کرده و اگر آگاه نباشیم این بارهم به بیراهه خواهیم رفت.

  در زندگی جدید در پس زمینه ذهن و یا در رویاهای واقعی بعضا خاطراتی که مربوط به زندگیهای گذشته یا آینده ماست تجربه خواهیم کرد (در بعد ایکس یا ماوراء زمان مفهومی ندارد). اگر دقت کنیم این تجربیات بسیار به آگاهی و زندگی ما کمک خواهند کرد. بیاییم رویاهای واقعی را جدی بگیریم. ما یک سوم از عمر را در خوابیم و خواب تنها استراحت و تجدید قوا برای زندگی مادی نیست. سعی کنیم بر پایه آگاهی از هر پیامی که در خواب یا بیداری از هستی دریافت می کنیم تفکر نوینی را بر پایه ی واقعیات پایه ریزی کنیم که آنگاه بیشتر مراقب اعمال و رفتارمان خواهیم بود و پایه های زندگی بعدی را که قطعا در انتظار ماست بهتر بنا خواهیم کرد. راستی پیشه کنیم و فراموش نکنیم که راه راست خطی باریک نیست که جاده ای پهن است. هدف گام برداشتن به سوی آگاهی، کمال و تعادل است. انحرافات جزئی، کند یا تند رفتن، ناکامی های ما یا موفقیتهای دیگران غالبا وابسته به ژن و محیط است هرگز دلسرد و ناامید نشویم. به یاد داشته باشیم که همواره عنان اراده در دست ماست و همیشه راهی برای بهتر شدن هست.

 

  سلسله مقالات تناسخ، حاصل تحقیقات، تجربیات و برداشتهایی از عالم آگاهی بود که در پنج نسخه تقدیم گردید.

با آرزوی موفقیت  

        

 

سعید کرمی 

1397/12/1

 ... اینکه ما در این جهان چند سال خوب یا بد زندگی کنیم و در جهان دیگر تا ابد در بهشت یا جهنم ساکن شویم نه منطقی است و نه عادلانه. با هر دین و مکتب یا طرز فکری به هیچ وجه عاقلانه نیست که برای چند سال زندگی در این دنیا، زمانی بی نهایت در لذت یا عذاب باشیم. شاید آنچه که در ادیان الهی در خصوص آخرت مطرح شده مربوط به حد فاصل دو زندگی در ماوراء و یا اشاره ای به زندگی بعدی و تقاص یا پاداش اعمال ما در همین جهان باشد.در ماوراء یا فرا-زامان ما با ادراک خالص و بدون خودخواهیهای دنیوی، زندگی گذشته و نتایج اعمالمان در آینده را همانند یک تابلو نقاشی پیش رویمان خواهیم داشت و از زیباییهای آن لذت برده (بهشت) یا از زشتیهای آن دچار رنج و عذاب می شویم (جهنم).

  پس از طی دوره ای (به زمان اینجهانی) در جهت تعادل هستی و برقراری عدالت و با آگاهی کامل، جنینی را جهت زندگی بعدی خود انتخاب می کنیم که سرنوشت آن بازتاب رفتارهای ما در این جهان باشد. در واقع ما با انتخاب زندگی بعدی، خود را در مقابل عین اعمالی که انجام داده ایم قرار می دهیم تا دقیقا رفتارهایی که با دیگران داشته ایم به ما برگردد و عدالت واقعی اجرا شود. اگرچه برای پاداش یا مجازات، زندگی بعدی را خود انتخاب می کنیم اما به یاد نمی آوریم که این سرنوشت گزیده ی خود ماست.  البته ممکن است گهگاهی در طول زندگی متوجه شویم که ناگزیر از سرنوشتی هستیم که خود انتخاب کرده ایم اما نمی توانیم بپذیریم چرا که با آزادی و اراده ی انسانی ناسازگار است.

  در طی زندگی اکثرا خود را دست و پا بسته در در جریان حوادث می یابیم آنگاه یا از جبر سرنوشت تعجب کرده و داد بی عدالتی می زنیم یا چون چاره ای جز تسلیم و سازش نداریم پای قسمت را وسط کشیده و به حکمت الهی نسبت می دهیم اما غافلیم که این قسمت و تقدیر را خود تعیین کرده ایم ...   



سعید کرمی

1397/8/23

   ... تناسخ؛ بازگشت روح پس از مرگ به جهان، حلول در کالبدی دیگر و شروع یک زندگی جدید، آنچه که بسیاری آنرا باور دارند و روانشناسان، روانپزشکان و محققانی چون مایکل نیوتن، یان استیونسون، برایان وایس و ... درصدد اثبات آن برآمده اند و موارد بسیاری را هم با هیپنوتیزم و دریافت اطلاعات از ناخودآگاه افراد به اثبات رسانده اند. شخصا نیز بسیاری از زندگی های اکثرا گذشته و بعضا آینده و حتی زندگی با موجوداتی عجیب که شاید در جهانهای دیگر باشند را در رویاها تجربه کرده و به نتایج جالب بسیاری نیز با تحقیق از رویاهای دیگران رسیده ام. 

  بله، بسیاری از رویاهای ما  که عجیب به نظر می رسند می توانند مربوط به زندگی یا زندگی های قبلی یا بعدی ما در این جهان خاکی یا حتی در کهکشانهای دیگر و یا فراتر از آن در جهانهای موازی دیگر باشند که برای ما غریب و نا آشنا به نظر می رسند و اکثرا با شبیه سازی ذهن از زندگی ها و چهره های این جهانی همراهند. گاهی در خواب مکانهایی را می بینیم و در چند لحظه ی کوتاه در رویا؛ ساعتها، روزها، هفته ها و یا حتی بیشتر در آن زمانها و مکانها واقعا زندگی می کنیم چرا که در فرا زمان یا عالم ماوراء (بعد ایکس) زمان معنایی ندارد. گاهی افراد یا اتفاقاتی را می بینیم که هرگز در طول زندگی با آنها مواجه نشده و نمی شویم که احتمالا مربوط یه یک دوره تاریخی در زمین یا جایی  دیگر هستند. حتی عجیب تر اگر دقت کنید ممکن است متوجه شوید هم اکنون هم در میان ما افرادی از زمانها و جهانهای  دیگر وجود دارند  که غالبا  افرادی خاص با  رفتارهایی عجیب هستند. 

  دقت کنید: مواردی که خصوصا در خواب بسیار تکرار می شوند مربوط به درهم شدن اطلاعات حافظه و درگیریهای روزمره مغز ما نیستند. شخص ممکن است در این جهان زندگی اول خود را آغاز کرده باشد که در آن صورت واجد یک درک ساده از هستی و یک رویه ی ابتدایی در زندگی خواهد بود. اشخاص با طرز تفکر صرفا مادی از سطوح اجتماعی و اقتصادی پایین تا بالای جامعه از این دسته اند. چنین افرادی یا کمتر رویا می بینند و یا چنین رویاهایی را تجربه نمی کنند و یا زندگی دوم یا چندم آنهاست و اصطلاحا چاکراهای بالاتر و کامل تری در آنها فعال شده که معمولا  کامل تر، فرهیخته تر و کمال گرا ترند و متاسفانه اکثرا در جامعه به انزوا کشیده می شوند. چنین انسانهایی بسیار در رویاهایشان در عوالم دیگر سیر می کنند و رویاهای واقعی بیشتری هم می بینند و برخی در یک یا چند پله بالاتر در بیداری هم با ماوراء و جهانهای واقعی دیگر در ارتباطند که بعضا به راحتی می توانند از جسم خارج شده و فراتر از بعد مکان و زمان ، گذشته و آینده خود یا دیگران را هم ببینند ...             



سعید کرمی

1397/7/7

  ... به تدریج با شروع ادراک حسی - تجربی و پاسخگویی به محرکهای محیطی و یادگیری در ارتباط با جهان مادی، ادراک ماورایی ضعیف و ضعیف تر می شود. پس از یکسالگی طفل عمدتا در خواب ارتباطات عمیقی با جایی که از آنجا آمده یعنی ماوراء یا بعد مافوق فیزیکی ایکس دارد. چرا که تجربیات کم محیطی هنوز ارتباط واقعی او را چندان ضعیف نکرده. در این سن کودک توانایی بیان رویاهای خود را نداشته و علائم ظاهری کمتری هم نشان می دهد. پس از یادگیری زبان و توانایی تکلم می توان با پرسشهایی منطقی و هدفمند تا حدودی از حس و حال او باخبر شد. ممکن است خوابهای به دید ما درهم و برهمی تعریف کند که ما به آنها هم مانند اکثر خوابهای خودمان که به علت درگیری شدید با دنیای مادی بی معنی هستند، توجهی نمی کنیم.

  اما رویاهای او که سپس تا آخر عمر هم شاید برخی از آنها بارها تکرار شوند می توانند مربوط به جهان یا جهانهای دیگری باشند. دسته ای از این خوابها که احتمالا دیگر خود ما هم از 4 یا 5 سالگی به بعد به خاطر می آوریم و در صورت یادآوری،  تکرار و تعریف کردن برای دیگران می توانیم آرشیوی از آنها در ذهن داشته باشیم مربوط به مکانها، اشخاص، اتفاقات و یا موجوداتی با ظاهر و رفتارهای عجیب و غریبی هستند که اکثرا جدی نمی گیریم. مگر اینکه در آینده با آنچه که در عالم خواب یا فرا - زمان دیده ایم مواجه شویم که در آن صورت غالبا خواهیم گفت که این صحنه ها را قبلا در خواب دیده ایم. اما بعضی دیگر از رویاها نه مربوط به ترکیب خاطرات گذشته، حال و آرزوها و یا گذر از زمان و ورود به آینده در زندگی فعلی بلکه به احتمال قوی مربوط به زندگی یا زندگی های قبلی یا بعدی ماست که اگر چه بسیاری از آنها را ذهن ما گاهی با ترکیبی از اتفاقات روزمره و گذشته یا آرزوهای ما ترکیب می کند اما به راحتی می توانیم با کمی دقت به تفاوت رفتارها و حس و حال واقعی و عجیبی که در آن رویاها داریم با حالات زندگی این جهانی پی ببریم. لذتها، زجرها و موضوعاتی که در مقایسه با موارد مشابه این جهانی بسیار متفاوت بوده و بعضا معقول به نظر نمی رسند ...  





سعید کرمی   

1397/3/19

  پس از تشکیل سلول تخم و تقسیمهای سلولی اولیه به تدریج شاهد تمایز بافت و تکامل اندامهای جنین هستیم. پس از طی دوره ای تکاملی (حدود 4 ماهگی) جنین آمادگی و توانایی پذیرش ارتباط با یک مرکز اراده یا دریافت آگاهی از جهان دیگر(ماوراء) را پیدا می کند. آنچه را که در اصطلاح عام دمیدن روح نامیده اند. مرکز اراده ای که از این لحظه به بعد فرماندهی مغز، سلسله اعصاب و حواس را به عهده می گیرد. اینجاست که من یا شخصیت جنین شکل می گیرد. زین پس اگر چه برخی حواس عملکرد ضعیفی خواهند داشت اما جنین دارای ادراک فوق العاده بالایی است. ادراکی که قطعا مربوط به پردازش اطلاعات ناچیز محیطی نیست. از همان لحظه، علاوه بر دیدن، شنیدن و درک تمامی واقعیات اطراف خود ( البته بدون استفاده از حواس) جنین دارای قدرت درک بسیاری از واقعیتهای گذشته و آینده است. واقعیاتی که درک آنها برای اکثر انسانهای بالغ و فهیم غیر ممکن است. بله، او بسیار می فهمد و ما غافلیم.

    نوزاد متولد می شود، گاهی گریه های طولانی، جیغهای شدید و غیر عادی، شوکهای ناشی از ترس(حالتی شبیه به شوک قلبی)، تیکهای عصبی سر یا دست و پا، خیره شدنهای طولانی به نقطه ای خاص، لبخندهای بی مورد در خواب و ... همه و همه ما را به تعجب وا می دارد که معمولا برای تفسیر و تعبیر این حالات یا دست به دامن خرافات و تجربیات مادر بزرگها، دعا نویسها و رمالها شده یا از پزشکان متخصص اطفال با معاینه جسم کودک جویای علت می شویم که چه در مورد اول و چه در مورد دوم که هدف ما کشف دلایل معقول علمی و تجربی برای فهم آنچه که نمی دانیم است به بیراهه می رویم. اینگونه حالات معمولا تا کمتر از یکسالگی که کودک دارای ادراک قوی ماورایی است ادامه دارد ...   



سعید کرمی

1397/2/8

  بنا بر تئوری فیزیکدانان نظری احتمالا بین لایه های مختلف فضا - زمان مجراها یا سوراخهایی به نام کرمچاله وجود دارد که از طریق آنها می توان از یک لایه  به لایه ی دیگر یا به عبارتی از یک جهان به جهانی دیگر میانبر زده و سفر کرد. این کرمچاله ها در واقع مجاری بین سیاهچاله های کیهانی در این جهان و نقطه ی مقابل آنها در جهانی دیگر به نام سفید چاله هستند( سفید چاله جایی مشابه سیاهچاله در جهانی دیگر است که جهت پیکان زمان در آنجا بر عکس این جهان است).

   با توجه به این تئوری اگر بتوانیم از مرکز سیاهچاله ی فوق چگال و چرخان گذر کنیم ( و زنده بمانیم ! ) آنگاه در جهانی دیگر و با سیر زمانی معکوس ( از پیری به جوانی ) ادامه ی حیات خواهیم داد. و یا در صورت امکان شاید حتی بتوان از یک کرمچاله وارد شده و چند سال قبل از آنسوی کرمچاله بیرون بیاییم و سرنوشت خود یا دیگران را عوض کنیم. گرچه موارد ذکر شده احتمالات ضعیفی هستند اما شاید روزی علم بتواند راه حلی برای آنها پیدا کند. اما آنچه که در این مقاله مد نظر است این است که کرمچاله های فوق می توانند نه در کیهان و ابعاد بزرگ فضایی بلکه در وجود یا حتی مغز ما باشند آن زمان که هنگام خواب ارتباط اراده، من واقعی یا به اصطلاح روح ما با جسم و این جهان قطع می شود و در فرا زمان ( بعد ایکس ) قرار  می گیریم در واقع وارد بعد دیگری در جهانی دیگر می شویم و گذشته و آینده را در فرا زمان در می نوردیم ( این حالت در زمان مرگ به صورت کامل و غیر قابل برگشت اتفاق می افتد). 

  به این ترتیب خروج از قلمرو فضا - زمان این جهانی و ورود به جهانهای دیگر تنها با کسری از ثانیه پیشی گرفتن از زمان توسط آگاهی در خواب و یا با تمرکز و کنترل اراده و آگاهی در بیداری ( بصیرت ) امکان پذیر است تا بتوانیم مرز فضا - زمان را شکسته و وارد لایه ی زمانی دیگری شویم. و چون اراده و آگاهی، مادی و دارای ابعاد فضایی نیست ( مانند مبدا مختصات در هندسه) حتی می توانیم از سیاهچاله های هولناک هم گذر کرده ودر زمان سفر کنیم و نیازی به صرف هزینه های کلان و ساخت فضاپیماهای عجیب  فیلمهای علمی - تخیلی نیست. نیروی اراده ی ما که در فرا-زمان قرار دارد و بسیار برای پردازشگر فیزیکی مغز خود ما هم غریب و ناشناخته است و اکثرا به عنوان ناخودآگاه از آن یاد می کنیم دارای چنین قدرتهایی است که متاسفانه در خصوص شناخت آن مانند بسیاری موارد علمی مسیر شناختش را گم کرده و درگیریهای جسمی و فکری جهان مادی هم مجالی برای اندیشیدن به آن باقی نمی گذارد.     

     

 

 

سعید کرمی

1396/12/19

  دنیا کی بوجود آمد؟ قبل از آن چه چیزی بوده؟ تا کی دنیا باقیست؟ اگر پس از مرگ به جهان دیگری می رویم در آن جهان تا کی هستیم؟ آیا دیگر به این جهان باز خواهیم گشت (تناسخ). آیا تا ابد اینگونه خواهد بود؟ و ... 

  اینها همه سوالات ذهن زمان پرورده ی ماست. ما که زمانی به دنیا می آییم، در لحظه اراده می کنیم ،  تصمیم گرفته و کار بخصوصی را انجام می دهیم. زمان برای ما به تدریج سپری می شود و مجموع لحظه های پیاپی زندگی ما را تشکیل می دهند و سرانجام مرگ دفتر زندگی ما را در این دنیا می بندد. در طول عمر بارها به سوالاتی چون پرسشهای فوق فکر می کنیم و گیج و سر در گم می شویم. متاسفانه اینگونه پرسشها در مورد ابتدا و انتها، تنها به تفکر ما بر پایه زمان این جهانی استوار است که آنهم وابسته به تغییرات جهان مادی است. جهانی که زمان با تغییر در آن تعریف شده و اگر بتوانیم تغییر را متوقف کنیم، زمان نیز احتمالا می ایستد، ولی ما که با این تفکر زمانمند بزرگ شده ایم نکته ای را فراموش کرده ایم که اکنون آن را در قالب یک مثال توضیح می دهم :

  اگر برای یک قطره ی باران شخصیتی انسانی تصور کنیم احتمالا او خواهد گفت: من فلان قدر جرم و حجم دارم ، شفاف هستم و خود را متشکل از تعداد مشخصی اتم و مولکول می داند و ممکن است این سوالات را هم از خود بپرسد : من چگونه بوجود آمده ام؟ از کجا آمده ام و آخر به کجا می روم؟ و ...

  اینها نمونه پرسشهایی است که قطره از خود می پرسد ( مقایسه کنید با سوالاتی که ذهن ما را به خود مشغول کرده) حال در نظر بگیرید قطره فوق در در دریایی از آب خالص سقوط کند، اتمها و مولکولهای جسم قطره با اتمها و مولکولهای دریای مذکور که هیچگونه تفاوتی با هم ندارند در هم ادغام می شوند. اکنون آیا دیگر قطره ای وجود دارد که موجودیتی داشته باشد یا سوالی برای پرسیدن؟ آیا اصلا من و مایی باقی می ماند که قطره نظری در مورد وجودش بدهد؟ قطعا خیر، قطره دیگر حرفی برای گفتن و پرسشی برای پرسیدن ندارد، تنها مرکز اراده ی او می ماند و پاسخ تمامی سوالات. 

  بحث ما در مورد جهان، پیدایش، ابتدا و انتهای آن، زمانبندی قبل از آفرینش و ... به همین تفکر قطره ای ما بر می گردد. چون آنسوی این جهان مادی رفتیم و مرکز اراده ما در جهان ماوراء قرار گرفت درک خواهیم کرد که آنجا در ماوراء و فاز پیش ماده ادغام و محو شده و در زمان صفر در مقابل پاسخ تمامی سوالات گذشته و آینده جهان قرار خواهیم گرفت. پس آگاه باشیم برخی سوالات در این جهان زمانمند و منطقی پاسخ قطعی ندارند. اگرچه همواره باید سوال بپرسیم و بدنبال پاسخ هم باشیم و در راه کشف اسرار هستی تا می توانیم در راه دانش بکوشیم تا بتوانیم خود و جهان پیرامونمان را بهتر بشناسیم اما درک بعضی مسائل مانند ابتدا و انتها، زمان قبل از پیدایش و پس از فنا تفکری ماورایی می خواهد که به راحتی بدست نمی آید و بدست آوردن درک ساده ای از آن هم بسیار مشکل است. تنها کافی است این نقص دانش بشری را بدانیم و مواظب باشیم منطق مادی و استدلال ریاضی که در اینگونه موارد کم می آورد ما را به تناقض، بن بست و انکار ماوراء نکشاند.           



سعید کرمی

1396/09/25 

 در مقاله قبلی در خصوص تقاص چنین مطرح شد که من واقعی (روح) یا ضمیر ناخودآگاه که در عالم ماوراء (در زمان صفر) قرار دارد، خوب و بد اعمال ما را درک کرده و انعکاس آن را به مغز، سلسله اعصاب و روان ما وارد کرده و اراده ما را در انتخابهای درست یاری یا مختل می کند. البته این گونه موارد اکثرا اتفاقاتی را شامل می شوند که توسط خود ما رقم می خورند. پس تکلیف اتفاقات، شانسها یا واقعیتهای تصادفی مطلوب یا نامطلوبی که بدون اطلاع ما از طرف دیگران در زندگی ما واقع می شوند چیست؟ آیا به رفتار ما ارتباطی دارند؟ قطعا مرتبطند دقت کنید:

  من واقعی (اراده) یا روح ما و دیگران همه در عالم ماوراء یا جهان آگاهی و ادراک قرار دارند و با یکدیگر در ارتباط هستند اگرچه ما غالبا بی خبریم. اگر در حق کسی به هر شکلی خوبی یا بدی کرده ایم من واقعی طرف دیگر آگاه بوده و سعی در جبران خوبی ها یا تلافی ظلمهای ما دارد و سر انجام روزی در جایی اگر به کسی کمکی کرده ایم ضمیر ناخودآگاه او اراده اش را نادانسته در مسیر کمک به ما قرار می دهد یا اگر ستمی روا داشته ایم به همین ترتیب بدون اطلاع ما از طرف آن شخص مورد ظلم مستقیم یا غیر مستقیم قرار می گیریم. 

  به این ترتیب منهای حوادث تصادفی طبیعی و آنچه که به ژنتیک و محیط ناخواسته ما بر می گردد تمامی اتفاقات زندگی وابسته به اعمال هستند که از طریق من واقعی یا ضمیر ناخودآگاه خودمان یا دیگران مستقیم یا با واسطه و بعضا به صورت چند مرحله ای و بسیار پیچیده به ما بر می گردند که اغلب برای ما بسیار غیرمنتظره هستند. پس بسیار مواظب رفتارمان با دیگران باشیم که هر عمل ارادی ما در این جهان به ما باز خواهد گشت.   

   




سعید کرمی 

1396/4/5

رهایی


بهار شادمانه ام، تبلور  ترانه ام   -   فراتر از زمانه ام، راهی بیکرانه ام
شوق حضور در سرم، اوج سرور می پرم  -  نه رشک عرش می برم، نه فکرآب و دانه ام
چه جویی از نشان من، تلاطم روان من   -    تو بشنو از زبان من، حدیث جاودانه ام
نوای  جویبارها، نسیم  کوهسارها    -    شمیم سبزه زارها، من به کجا روانه ام
نغمه ی مطرب به لبم، خلوت عارف طلبم   -   سوخته در تاب و تبم، از چه به کنج  خانه ام
سوی مراد می روم، ببین چه شاد می روم    -    وگر به باد می روم، بماند  عاشقانه ام
کمال را نشانه کو، جمال صادقانه کو   -    چراغ این زمانه کو، کس ندهد نشانه ام
تفکر است نور من، امید راه دور من   -   جواز این عبور من، از گذر شبانه ام
به ماورای این جهان، راه زدم به ناگهان    -    در آن توقف زمان، درخت شد جوانه ام
از همه تن جدا شدم، محو در آن هوا شدم    -   هم خود و هم خدا شدم، ساحر این میانه ام
بریده از خاک منم، لحظه ی ادراک منم   -    بال بر افلاک زنم، فارغ از آشیانه ام
عالمی از  حقیقتم، معلمم  طبیعتم     -    باز شده  بصیرتم، شعله دهد زبانه ام  


سعید کرمی 

1395/12/28

  در سال 1920 ادوین هابل ثابت کرد که کهکشانها در حال دور شدن از یکدیگرند و جهان به آهستگی (طبق قانون هابل) در حال گسترش است و نظریه ی انبساط جهان را ارائه داد. او این تئوری را پس از مشاهده انتقال به سرخ کهکشانهای دور دست توسط اسلیفر عنوان کرد. بر این اساس جهانی که از انفجار بزرگ پدید آمد و با سرعتی زیاد گسترش یافت اکنون اگر چه بسیار آرامتر (حداکثر 60،000 کیلومتر بر ثانیه) اما همچنان در حال انبساط است. اما آینده ی آن چه خواهد شد؟ سه وضعیت محتمل وجود دارد :

     1 - مدل جهان باز : انبساط همچنان ادامه خواهد یافت و از حد بحرانی یعنی حدی که هستی دیگر نتواند اجزای خود را نگه دارد خواهد گذشت که آنگاه هستی کاملا متلاشی شده و  هر کهکشان به سویی می رود و از جهان تا مدتها جز یک تابش زمینه خفیف چیزی باقی نخواهد ماند.

    2 - مدل جهان مسطح : انبساط جهان تا رسیدن به سرعت انبساط صفر ادامه خواهد یافت یعنی بالاخره انبساط متوقف می شود.

    3 - مدل جهان بسته :  پس از یک دوره ی انبساط که معلوم نیست کی به پایان می رسد در اثر گرانش ماده تاریک که بیش از 95 درصد جرم جهان را تشکیل می دهد جهان شروع به انقباض خواهد کرد که البته این نظریه طرفداران بیشتری دارد. با توجه به این تئوری احتمالا با شروع انقباض جهت پیکان زمان بر عکس شده و تمامی اتفاقات تاریخ هستی مانند یک فیلم که از آخر به اول نمایش داده می شود خواهند بود. ما و ساعتها رو به عقب حرکت می کنیم، به دوران کودکی باز خواهیم گشت، مرده ها زنده می شوند، خرابیها آباد شده و ...    

   بنا بر این تئوری انقباض تا نقطه ی صفر در اثر انرژی منفی گرانش ادامه پیدا خواهد کرد و هم زمان که نیروی منفی گرانش بیشتر می شود نیروی مثبت انرژی درونی یا به عبارتی انرژی هم ارز جرم با چگالتر شدن افزایش می یابد تا به نقطه ی صفر یعنی لحظه ی انفجار بزرگ برسد. در آن لحظه نیروی منفی گرانش و نیروی مثبت انرژی ماده هر دو به بی نهایت رسیده و در اثر تضاد این دو بی نهایت که نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند انفجار بزرگ دیگری روی خواهد داد.

  به این ترتیب، هستی قبلی با تمامی اطلاعاتش در نقطه ی صفر به کلی از بین رفته و هستی دیگری با اطلاعاتی جدید پا به عرصه ی وجود خواهد گذاشت. البته با در نظر گرفتن تئوری جهانهای موازی، بی نهایت جهان در بطن فاز پیش ماده در زمان صفر به همین شکل از بین رفته و پدید می آیند و شاید در بی نهایت جهان اینچنین، موجودات بی شماری همچون ما پدید آیند. با این اوصاف در گستره ی نامحدود فاز پیش ماده همچون آسمانی پر از ستارگان دور دست هستی های متعدد با آهنگی تصادفی چشمک زنان مدام پیدا و پنهان می شوند.   




سعید کرمی 

1395/12/10