اولین چیزی که با شنیدن کلمه تصادف به ذهن ما میرسد، اتفاقی غیرمنتظره است که اگر چه یکی از حالات ممکن است اما به علت تعدد حالات محتمل ما را غافلگیر می کند. شاید ما بتوانیم یک اتفاق تصادفی را از همه جوانب بررسی کرده، به عنوان یک پدیده فیزیکی فرمولبندی و نتیجه آن را در صورت وقوع بعدی با همان شرایط (که عملا غیر ممکن است) پیشبینی کنیم . اما وقتی تعداد یا حالات پدیدههای تصادفی زیاد می شود، هیچ چیز قابل پیشبینی قطعی نبوده و تنها زبان آمار و احتمال است که پاسخگوست؛ آنگاه پدیدههای کاملا تصادفی در قالب تابع توزیع نرمال و در زیر منحنی تابع نظم یافته، قابل بررسی می شوند.
یکی از رخدادهای تصادفی مهم در هستی، تشکیل مولکولهای اولیه حیات است که اگر چه تصادفی بودن آنها و نقش تصادف در ادامه در جهت تشکیل سلولهای زنده، جهشهای ژنی و روند تکامل قطعی و انکارناپذیر است. اما بسیاری نظمگرایان افراطی با تعصبی خاص و نگرشی سطحی دست به انکار زده و به بهانه هدفمندی و نظم در دستگاه آفرینش از پذیرش آن سر باز می زنند. یکی از دلایل به اصطلاح محکم آنها، ضعیف بودن احتمال کنار هم قرار گرفتن مولکولهای اولیه حیات، تشکیل اسیدهای آمینه و در نهایت پروتئینهاست، که معتقدند حتی برای تشکیل یک مولکول کوچک پروتئین احتمال آنقدر ضعیف است که ممکن نیست تصادف منجر به به تشکیل آن شده باشد، شاید در نگاه اول ظاهرا حق به جانب آنها باشد اما این ظاهری است که بسیاری را در حصار تفکر سطحی و یک بعدی محدود میکند. برای درک بهتر حقیقت مثالی می زنیم تا نشان دهیم نمی توان در مورد تصادف اینقدر سرسری و سطحی اظهارنظر کرد:
گردونه هایی که برای قرعه کشی کاملا تصادفی در مسابقات استفاده می کنند را در نظر بگیرید، اگر داخل یکی از این گردونه ها دو گلوله رنگی و تعداد زیادی گلوله سفید بریزیم و هدف ما برخورد گلوله های رنگی باشد، آنگاه گردونه را به سرعت بچرخانیم،برخورد گلوله ها تصادفی بوده و به علت کم بودن حالات مطلوب ما، یعنی تصادم دو گلوله رنگی، احتمال ضعیفی شبیه آنچه که ذکر شد خواهد داشت. اما فراموش نکنید همه چیز بستگی به زمان دارد. اگر ده دقیقه گردونه را بچرخانیم شاید یک برخورد داشته باشیم. اما نظر شما در مورد یک روز، یک ماه، ده سال، هزار سال، یک میلیون سال و یا یک میلیارد سال چیست؟ کاملا واضح است، قطعا فرصت بسیار بسیار زیادی برای حالت مطلوب ما وجود خواهد داشت و به تعداد مافوق تصوری تصادم دو گلوله رنگی رخ خواهد داد. و این چنین خواهید دید که تصادف به خوبی پاسخگوست.
بله، آنچه که نظم گرایان فراموش کردهاند همین فاکتور زمان است که تعداد حالات مطلوب را آنقدر زیاد می کند که تجمع آنها منجر به به ایجاد سیستمهای منظمی می شود که با تصوری سطحی از تصادف باور کردنی نیست.
بیایید بدون تعصب، با تفکری نوین و با دیدگاهی جدید به جهان و پدیده های آن بنگریم و به جای جستجوی ساده نظم در نظم، به دنبال هدفمندی و نظم در تصادف و پدیده های تصادفی باشیم زیرا همانگونه که بارها در کتاب هم ذکر کردهام :
«تصادف دستهای خداوند در اداره امور جهان است»
سعید کرمی
۲۷ مرداد ماه ۱۳۹۳