نظریه جدید استیون هاوکینگ مبنی بر عدم وجود تکینگی در مرکز سیاهچالهها و پراکنش جرم در کل شعاع شوارتس شیلد، چگالی معقولتر، یعنی حداقل پنج برابر چگالی ستارگان نوترونی را برای کوچکترین سیاهچاله نوید میدهد؛ اما ناقض مرکز تکینتر نبوده و نظر نگارنده (صفحات ۱۵۶ و ۱۵۷ کتاب) مبنی بر مرکز توخالی بنیاد ماده و سیاهچاله که متشکل از فاز پیشماده نوین در بعد X است، مجالی برای تامل مییابد. زیرا طبق این نظریه هاوکینگ با نبودن تکینگی مرکزی فوق چگال، اطلاعات به داخل مرکز کشیده نشده و از بین نخواهد رفت و پارادوکس گم شدن اطلاعات در سیاهچاله که توسط پولشینسکی ارائه شد حل خواهد شد؛ و ورود اطلاعات به بعد غیرمادی X میتواند دلیلی برای ماندگاری آنها باشد.
شاید گمشده فیزیکدانان نه در ماده تاریک و بعد چهارم فضایی و نه در ذرات مجازی آنسوی مخروط نوری، که در بعد X پنهان شده باشد، چرا که تنها بعد خارج از زمان و مکان بوده و برخلاف ابعاد کوچک نظریات ابرگرانش یا ریسمان، ساختار جهان از میکرو تا ماکرو را همزمان در برمیگیرد.
با سلام عرض خسته نباشید به خاطر نگارش کتاب خوب شما من می خواستم بدانم از آنجا که انسانها سمبلی از عالم صغیر در مقابل این جهان که عالم کبیر نامیده می شوند هستند پس علی القاعده باید هر آنچه در عالم کبیر می بینیم نشانی از آن در عالم صغیر موجود باشد به نظر شما سیاهچال ها درساختار وجودی انسان در چه موقعیتی از وجود قرار دارند و نحوه عملکرد آنها چگونه است|؟